آه ای بهار عاشقی

ای غریب ناکجا.

آی ای نسبم صبحگاه من

این منم در این غروب بی کسی

(دریچه آه می کشد

تو از کدام راه می رسی.؟)۱

 

آی.

قصه های جز خدا کسی نبود!

غریبه ام در این سرا

نگاه کن به شعر من.

نگاه تو چه مست می کند مرا

 

آی ای طلوع هر پگاه من

در این غروب نا کجا

نیامده چه زود می روی.

آفتاب من.!

 

شاعر : عینک

 

۱: تضمین شده از هوشنگ ابتهاج

غریب نا کجا در غروب ناکجا..‌

ای ,  ,غروب ,آی ,غریب ,تو ,در این ,  آی ,این غروب ,نا کجا ,آی ای

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بوکسان Booksun پرسش مهر21 دفتریادداشت منツ فردین نیوز معرفی کانال تلگرامی فروشندگان ثبت برند هواداران اساسینز کرید راکت گیم پایدار مرکز تجاری بین المللی پانوراما